اندرو مک کارتی کتابی درباره زیارت پدر و پسر نوشت. آخرین او می شود تعداد او.

این صفحه به دلیل مغایرت با قوانین جمهوری اسلامی حذف شده است.

مدیریت هیچ مسئولیتی در قبال این صفحه ندارد.

مسئولیت استفاده از این مطالب به عهده خود کاربر است.

امام صادق (ع) گفته‌اند: «کسی که در شرط‌بندی شرکت کند، در حقیقت از نعمت‌های خداوندی محروم می‌شود.»

محتوای این صفحه به صورت غیر مجاز منتشر شده است.

سلب مسئولیت قانونی نسبت به تمام مطالب درج شده در این صفحه.

تمام دارایی شما در شرط‌بندی ممکن است به راحتی از دست برود.

این مطالب از سوی مدیر سایت تایید نمی‌شوند.

سلب مسئولیت: مدیر این سایت مسئولیتی در قبال محتوای این صفحه ندارد.

در قرن نهم، کلیسای کاتولیک اعلام کرد که بقایای رسول یعقوب در بخش غربی شبه جزیره ایبری، جایی که به شهر سانتیاگو د کامپوستلا تبدیل می شود، کشف شده است. همچنین اعلام کرد که هرکسی که مایل به زیارت در آن محل باشد، از اغماض عمومی یا بخشودگی مجازات گناهانش برخوردار خواهد شد. مؤمنان دوان دوان آمدند. Camino de Santiago پا به عرصه وجود گذاشت و از آن زمان تاکنون با درجات مختلفی از محبوبیت در آن تردد شده است.

گزینه دیگر: آموزش تعمیرات تجهیزات پزشکی Cover Up

Camino از کوه های پیرنه می گذرد و دشت های متروک را به دو نیم تقسیم می کند. از طریق دهکده های چند ده نفری ساکن و شهرهای بزرگ (پامپلونا، لئون) می گذرد. اغلب در زیر آفتاب تاول.

من اولین بار ربع قرن پیش این مسیر را طی کردم. هیچ دعوت مذهبی برای پیاده روی من وجود نداشت، اما مانند بسیاری از زائران در طول اعصار، کامینو در من تحولی ایجاد کرد – آیا می توانم بگویم معنوی؟ – تجربه. من همیشه دوست داشتم به کامینو برگردم و در تابستان 2021، از پسر 19 ساله ام، سم مک کارتی، دعوت کردم تا به من بپیوندد. سام، یک بازیگر و یک نیویورکی بومی که در نمایش هایی مانند “Dead to Me” در نتفلیکس حضور داشته است، با گفتن بله، مرا شگفت زده کرد. ما در اواخر ژوئیه به اسپانیا رسیدیم و از طریق یک آگوست سوزان به سانتیاگو د کامپوستلا رفتیم. و سپس، در حالی که بدن خسته ام را روی زمین نشستم، سام 50 مایل دیگر به سمت دریا ادامه داد و سفر خود را در روستای فینیستر به پایان رساند.

من کتابی با عنوان «راه رفتن با سام: پدر، پسر و پانصد مایل در سراسر اسپانیا» نوشته ام که داستان سفر ما را از دیدگاه من بیان می کند، اما این برای او چه معنایی داشت؟ چرا یک نوجوان به یک ماه پیاده روی با پدرش بله می گوید؟

سام گفت: «این واقعاً تصمیم بزرگی به نظر نمی رسید. “این چیزی بود که شما همیشه در مورد آن صحبت می کردید، و من را مجذوب خود کرد – ایده قدم زدن در یک کشور. من نمی خواستم “اوه، حالا من می روم و این کار را با پدرم انجام می دهم تا بتوانیم نزدیک تر شویم.” برای من واقعاً اینطور نبود.»

گفتم: «اما می‌توانم بگویم که ما را به هم نزدیک‌تر کرد».

گفت: البته.

هرگونه شرط بندی در ایران جرم است و مجازات‌های سنگینی برای آن پیش‌بینی شده است.

این پیام به دلیل هک شدن احتمالی صفحه است و توسط مدیر منتشر نشده است.

این سایت هیچ مسئولیتی را در مورد این محتوا نمی‌پذیرد.

برای وضوح این گفتگو فشرده و ویرایش شده است.

حداقل برای من، قبل از شروع کاری مانند Camino، ایده تکمیل آن یا به پایان رساندن آن به نوعی بی شکل بود. نمی دانستم چه انتظاری داشته باشم. اما یک قدرت بزرگ وجود دارد که با موفقیتی مانند پیاده روی همراه است. به نوعی تزلزل ناپذیر است. این یک چیز ملموس است که شما تکمیل کرده اید و نمی توان آن را از شما گرفت. فکر می‌کنم برای اولین بار حس انجام کاری سخت را به دست آوردم که کمی غیرقابل درک به نظر می‌رسید. منظورم این است که یک تپه وجود دارد و خیلی دور است، و سپس به تپه می روم، و سپس به سمت بالا راه می روم و سپس در دوردست، یکی دیگر وجود دارد که بسیار دور است. و سپس به سمت آن می روم و سپس به بالای آن می روم، و سپس یکی دیگر وجود دارد تا زمانی که به جایی برسید. و این به شما، نمی دانم، نوعی مالکیت می دهد که نمی توان آن را توضیح داد.

بله، انجام دادم. از نظر جسمی برای دو، دو هفته و نیم اول سخت بودم، و سپس در چند هفته آخر احساس می کردم می توانم دو کشور دیگر را پیاده روی کنم.

چون تنها رفتن به سانتیاگو چه فایده ای دارد؟

بله، اما من یک زائر مذهبی نبودم. این برای من چیزی نبود. همیشه در مورد آن به عنوان پیاده روی در سراسر اسپانیا صحبت می شد، و سپس شما 90 درصد از راه را متوقف می کنید؟ چرا من فقط توقف کنم؟

خوب، خوب، این موضوع شماست. می خواستم اقیانوس را ببینم.

این تمام تجربه بود. این به نوعی غیرقابل توصیف است، و من فکر می کنم تلاش برای صحبت در مورد آن عجیب است زیرا کلمات در زبان انگلیسی واقعاً نمی توانند – نه اینکه از نظر بین کهکشانی چنین تجربه عمیقی بود، اگرچه عمیق بود. بیشتر شبیه این است که نمی دانم واقعاً چگونه می توان آن را توصیف کرد. من فکر می کنم برجسته ترین حالتی بود که شما وارد آن شده اید. و مطمئنا، رسیدن به Finisterre، اما من مطمئن نیستم که پایان دادن باید نقطه اصلی باشد.

ضرب المثلی در Camino وجود داشت که شما آن را متوجه نشدید یا واقعاً به آن اهمیت می دادید که من دوستش داشتم، “راه بروید، نرسید.”

یعنی فقط راه برو به این فکر نکن که بعدش کجا باید باشی. به دنبال خط پایان نباشید. فقط اینجا باشید، نه اینکه در پنج دقیقه، پنج روز، پنج هفته دیگر به آنچه در پیش است برسید. این یک فکر اصلی نیست. اما می دانید، شاید من قبل از Camino خود را گم کرده بودم، و حدس می زنم شما این را دیدید. مردم می روند تا دوباره خودشان را پیدا کنند. شما راه میروید و راه میروید و راه میروید و مثل این است که من اینجا هستم؟ من اینجا هستم؟ و انگار نه، من تمام مدت اینجا هستم.

بله بله.


سفر نیویورک تایمز را دنبال کنیددهاینستاگرام سوگندبرای خبرنامه هفتگی اعزام سفر ما ثبت نام کنید برای دریافت نکات تخصصی در مورد سفر هوشمندانه و الهام بخش برای تعطیلات بعدی خود. رویای یک فرار در آینده یا فقط سفر با صندلی راحتی؟ ما را بررسی کنید52 مکان برای رفتن در سال 2023.

Alina Bentley

کاوشگر. کارشناس سفر. متخصص قهوه. طرفدار تلویزیون عمومی متخصص پرشور بیکن. برگزار کننده آماتور محقق فرهنگ پاپ.

تماس با ما