توصیف مکزیک با ریتم بزرگراه همیشه یک وسوسه ادبی بوده است. هنگامی که رئیس جمهور سابق دونالد جی. ترامپ اعلام کرد که مکزیکی ها تهدیدی برای ایالات متحده هستند، نویسنده آمریکایی پل تروکس – رئیس سفرنامه نویسی – تصمیم گرفت با دشمن ادعایی خود ملاقات کند. تروکس پس از گذراندن یک عمر سوار بر قطار در سراسر جهان، با ماشین از مکزیک عبور کرد تا اینکه به زاپاتیستاها در چیاپاس رسید. نتیجه، “در دشت مارها“ یک سفرنامه درخشان است
چه کتاب هایی مکزیک کنونی را به تصویر می کشند؟
فرناندا ملچور “فصل طوفان“ به خشونتی می پردازد که مکزیک را ویران کرده است و ما را با تلفات مشابه جنگ داخلی مواجه کرده است. به گزارش خبرنگاران بدون مرز، مکزیک یکی از خطرناک ترین کشورهای جهان است که در آن روزنامه نگاری می شود. ملچور نشان می دهد که وحشتناک ترین اخبار را فقط در یک رمان می توان ارائه داد.
والریا لوئیزلی جهان صغیر محله ای طبقه کارگر را بازسازی می کند “داستان دندان های من“ این رمان که در اصل برای همراهی با یک نمایشگاه در یک گالری هنری شهری نوشته شده بود، نقشه یک حومه شهر فرسوده را ردیابی می کند و آن را از طریق ساکنان خیالی آن دوباره اختراع می کند.
در نیمه دوم قرن بیستم، کارلوس مونسیوایس به عنوان یک وقایع نگار بی وقفه فعالیت می کرد، یک آژانس مطبوعاتی تک نفره که تمام لایه های واقعیت را پوشش می داد. “کارت پستال مکزیکی” مجموعه ای از بهترین آثار اوست. یکی از وسواس های او تلاش برای درک مغناطیس مقاومت ناپذیر مکزیکوسیتی بود. آلودگی و خطر آن باعث نمی شود که مردم به مکانی پر از انرژی کشیده شوند. یک قصیده مونسیوی شور و شوق تعلق به این هزارتوی شهری را خلاصه می کند: “بدترین کابوس آن است که ما را طرد کند.”
با این روحیه بود که نوشتم “سرگیجه افقی: شهری به نام مکزیک“ محصول 25 سال نگارش، این کتاب تلاش میکند شهری را بازآفرینی کند که علیرغم غیرانسانیبودن ظاهریاش، همچنان مکانی ارزشمند برای زندگی است. در صفحه آخر نوشتم “شما متعلق به جایی هستید که زباله ها را جمع می کنید.” به راحتی می توان به کاخ ها و شکوه های یک شهر افتخار کرد: آزمون واقعی تعلق، تمایل به مقابله با زباله های آن است.
تصادفی نیست که واقعی ترین چهره یک شیلانگو – ساکن مکزیکو سیتی – در پی فاجعه ظاهر می شود. پس از زلزلههای 1985 و 2017، ساکنان مکزیکوسیتی تبدیل به یک تیم نجات شدند و ثابت کردند که آوار و ویرانهها متعلق به ما هستند. که در “هیچی، هیچکس” النا پونیاتوسکا شهادت کسانی را که در زلزله 1985 زندگی کردند جمع آوری می کند. او همان سختگیری را به او می آورد “قتل عام در مکزیک” که صدای بازماندگان اکتبر را دارد. 2، 1968، تراژدی، زمانی که افسران پلیس و ارتش به دانشجویان غیرمسلح در Tlatelolco Plaza تیراندازی کردند. در هر دو کتاب، پونیاتوسکا مجدداً تأیید می کند که قهرمانی در مکزیک یک واقعیت زندگی روزمره است.