سالها پیش، به یک سالن ناخن در یک مرکز خرید مجلل در کامپالا، اوگاندا رفتم و از اینکه تقریباً تمام افرادی که در آنجا کار میکردند، مرد بودند، متعجب شدم. وقتی از یکی از کارمندان علت این کار را پرسیدم، او توضیح داد که ناخن زدن کار مردانه است زیرا درآمد خوبی دارد. سالن منحصر به فرد نبود. همانطور که یکی از روزنامه های محلی می گوید: “هیچ بازدیدکننده ای نیست که به اوگاندا بیاید و متوجه نشود و درباره مردان جوانی که سبدی را در دست دارند با یک ست مانیکور اظهار نظر کند.”
هنگام خواندن کتاب جدید ریچارد وی. ریوز درباره روشهای بیشماری پسران و مردان، بهویژه در آمریکا، مینویسد: بسیاری از آنها در مدرسه عقب میمانند، از خانواده جدا میشوند، در معرض سوء مصرف مواد افیونی و مرگهای ناشی از ناامیدی هستند. او معتقد است، به درستی فکر می کنم، مهم است که مردان بیشتری را در صنایع رو به رشدی که اکنون تحت سلطه زنان هستند، به ویژه بهداشت و آموزش، استخدام کنیم.
اما اگرچه ریوز، کارشناس ارشد مطالعات اقتصادی در مؤسسه بروکینگز، دلایل مادی رنج مردان را تشخیص میدهد، او در ارائه راهحلهای توزیعکننده مردد است. او بر مداخلات هوشمندانه تکنوکراتیک، مانند اینکه پسران دیرتر از دختران مدرسه را شروع کنند، به منظور محاسبه کندتر رشد آنها، اصلاحات بیش از حد، مانند افزایش اتحادیهها و پایان دادن به یارانههای عمومی برای اتوماسیون شغلی، تأکید میکند.
نتیجه کتابی است که در عین اینکه اغلب مفید و جالب است، محدودیتهای اعتدال بدبین را نیز آشکار میکند. (از اینکه فهمیدم ریوز زمانی مدیر استراتژی نیک کلگ معاون سابق نخست وزیر بریتانیا، لیبرال دموکرات و میانه رو خود رادیکال بود، تعجب نکردم). که زندگی آمریکاییها را به شیوههای متفاوت اما متقابل هم برای زنان و هم برای مردان وحشیانه کرده است.
ریوز در مقدمه خود می گوید که تمایلی به نوشتن «از پسران و مردان» نداشت و بسیاری از مردم به دلیل «فضای سیاسی فعلی» او را از نوشتن آن توصیه کردند. او نیازی به نگرانی نداشت. کمی واکنش چپ به کتاب وجود دارد که خوب است، زیرا مسائلی که مطرح میکند مهم هستند.
مانند بسیاری از والدین، من دیده ام که چگونه مدرسه برای پسرم سخت تر از دخترم است. ریوز می نویسد: پسران 50 درصد بیشتر از دختران در هر سه درس کلیدی مدرسه: ریاضی، خواندن و علوم شکست می خورند. وقتی پسرها بزرگ می شوند همه چیز آسان تر نمی شود. نرخ مشارکت مردان در نیروی کار کاهش یافته و نرخ خودکشی آنها افزایش یافته است. می توان باور داشت که تبعیض جنسی مانع اصلی شکوفایی زنان است و همچنین معتقد بود که زندگی برای بسیاری از پسران و مردان بسیار سخت تر از آن چیزی است که باید باشد.
حتی اگر تمایلی به اهمیت چندانی به رفاه مردان نداشته باشید، ناهنجاری و نارضایتی فزاینده آنها مشکل همه است و به جنبش های پوپولیستی راست در سراسر جهان دامن می زند. مردمی که احساس میکنند بیقرار و تحقیر شدهاند، پذیرای این ایده خواهند بود که نظم طبیعی چیزها به هم خورده است، ادعای اصلی سیاست ارتجاعی.
برخی از جابجایی مردان محصول اجتنابناپذیر مدرنسازی است که با کمرنگتر کردن قوای جسمانی از نظر اقتصادی، نقشهای اجتماعی مردان و زنان را محو میکند. به هر حال، فقط آمریکا نیست که در آن زنان بیشتر از مردان مدرک دانشگاهی می گیرند. همچنین تعداد دانشجویان دختر در ایران و تا حدی در عربستان سعودی بیشتر از پسر است، که حداقل به من نشان می دهد که دختران ممکن است به طور ذاتی تمایل بیشتری به زندگی آکادمیک داشته باشند.
اما مشکلات مردانه می تواند با انتخاب های سیاسی تشدید یا بهبود یابد. ریوز ادعا می کند که دختران نسبت به پسران انعطاف پذیرتر هستند و می نویسد که “مشکلات اقتصادی و اجتماعی بیشتر به پسرها آسیب می زند تا دختران.” احتمالاً به دنبال این خواهد بود که سرمایهگذاری نکردن در مدارس دولتی – از جمله افزایش تعداد کلاسها و کاهش زمان استراحت و سالن بدنسازی به نفع آمادگی آزمون – به پسران نیز ضربه سختی میزند. با این حال، ریوز زمان بیشتری را صرف نارضایتی از استفاده چپها از عبارت «مردانگی سمی» میکند تا اینکه در مورد نحوه تأمین بودجه مدارس و یا در مورد خط لوله مدرسه به زندان بحث کند.
به طور مشابه، ریوز یک مورد قانع کننده ارائه می دهد که پسران از معلمان مرد سود می برند و پسران سیاه پوست از معلمان مرد سیاه پوست سود می برند. او خواستار یک «تلاش گسترده و فوری برای استخدام» است، که ایده خوبی است، اما احتمالاً بیهوده خواهد بود، مگر اینکه از شیطان سازی معلمان دست برداریم و شروع به پرداخت منصفانه به آنها کنیم. تبعیض جنسی از مد افتاده به این معنی است که مشاغل کم درآمد و با موقعیت پایین تحت سلطه زنان است. ریوز طرفدار افزایش حقوق معلمان است، اما این چیزی است که او به روشی تقریباً غیرمجاز به آن اشاره می کند. او زمان بیشتری را صرف بحث در مورد نیاز به کمپین های بازاریابی برای فروش مردان در مشاغل سنتی زنانه می کند.
ریوز بازاریابی خاص خود را برای انجام دارد، بنابراین تاکیدات او منطقی است: تقاضای پول بیشتر برای مدارس خسته کننده است. برنامه او برای دادن یک سال پیش دبستانی به پسرها بدیع و تحریک آمیز است. اما همانطور که او می نویسد، “ناراحتی مردان نتیجه یک فروپاشی روانی توده ای نیست، بلکه ناشی از چالش های ساختاری عمیق است.” اگر این درست باشد، ما همچنین به تغییرات ساختاری عمیقی برای درمان آن نیاز داریم.